وین برگر؛ تا سه نشه بازی نشه!✌🏻🍔

همه ما دوست داریم کارهایمان اصولی و حرفهای پیش برود. داستان امروز ما، داستان مهندس جوانی است که هدفهای جهانی در سر دارد. او برای اینکه بتواند این اهداف را پیادهسازی کند، با عشق و علاقه وین برگر یزد را افتتاح کرد و به سمت جهانی شدن قدم برمیدارد. از شما دعوت میکنیم تا روایت و داستان این «به سمت جهانیشدن» را بخوانید. با ما در بلاگ دلینو همراه باشید.
شروع داستان وین برگر؛ تا سه نشه بازی نشه!
برای اینکه از داستان وین برگر سر در بیاوریم باید سفری داشته باشیم به بعد از جشن فارغالتحصیلی آقا مهندس جوان داستانمان! او بعد از فارغالتحصیلی در مقطع کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی، به سمت مشاوره کسبوکار رفت و در تدوین و اجرای استراتژی به کسبوکارهای مختلف کمک میکرد. به همین منظور یک شرکت مشاوره در یزد تاسیس کرد.
مهندس جوان ما از کودکی همیشه به دنبال این بود تا رستورانی را افتتاح کند که استانداردهای جهانی در آن برقرار باشد و شرایطی برای فرانچایز کردنش وجود داشته باشد. به همین خاطر در بازههای زمانی مختلف برای راهاندازی رستورانی با کیفیت مدنظرش، تلاش کرد.
اولین تلاش؛ برهه حساس کنونی
در سال 87 برای اولینبار با کمک یکی از دوستانش تصمیم به راهاندازی رستورانی در یزد گرفت. چندین روز رستورانهای تهران را بررسی کردند ولی در آخر این مهندس جوان ما به این نتیجه رسید که در این برهه زمانی، راهاندازی رستوران با آن استانداردها در یزد جواب نمیدهد و از طرفی توان پرداخت رقم پیشنهادی برای همکاری را نداشت.
دومین تلاش؛ حرکت انتحاری
در سال 96 در یکی از خیابانهای خوب یزد، موقعیت مکانی جذابی پیدا میشود که مناسب آنچه که او میخواست بود. مشورت و مشاورههای لازم را انجام داد و ملک را اجاره کرد؛ اما مالک در یک حرکت انتحاری معامله را فردای امضای قرارداد فسخ کرد!
مهندس داستان ما هم چون روی این ملک برنامهریزیها را انجام داده بود، با وجود پیشنهاد دوستان، مکان دیگری را بررسی نکرد و باز هم روی شرکت مشاورهاش تمرکز کرد.
سومین تلاش؛ بالاخره…
او که همیشه منتظر یک تلنگر برای افتتاح رستوران مدنظرش بود! روزها گذشت تا اینکه شرکت مشاورهاش بزرگ و بزرگتر شد تا جاییکه نیاز به یک دفتر بزرگتر حس میشد. از چند ملک بازدید کرد و در یکی از همین بازدیدها، فردی از مشاور املاک که او را همراهی میکرد، رو به او کرد و گفت:
«مهندس! یه مغازه هست، اوکازیون! همین بغله، بریم ببینیمش؟ تازهساختهها!»
اینکه چرا و چه شد مشاور املاک به او این پیشنهاد را داد بماند! آقا مهندس ما با این پیشنهاد در دلش بلوایی به پا شد! بعد از بازدید از ملکی که برای شرکتش انتخاب کرده بودند، به مشاور املاکی گفت که بروند و از مغازه بازدید کنند.
بازدید کردن همانا و یکدل نه صد دل عاشق مغازه شدن همانا! چرا این را میگوییم؟ چون این مغازه تمام معیارهای ذهنش برای راهاندازی رستوران را داشت:
- یک دهنه حداقل 10-12متری که داخل رستوران مشخص باشد؛
- حضور در یک محله آرام که مشتری با آرامش غذایش را بخورد؛
- جای پارک زیاد که مشتری دغدغهای از این بابت نداشته باشد؛
- متراژ مناسب؛
- و… .
از اسفند 97 تا اردیبهشت 98 روی این موضوع فکر کرد و در نهایت تصمیمش را گرفت! در 15 اردیبهشهت 98 قرارداد مغازه را بست تا چیزی که از کودکی در ذهنش بود را در شهر یزد اجرایی کند!
افتتاح وین برگر یزد
از همان اول قرار بر این بود که محور اصلی این رستوران، برگر باشد نه چیز دیگر! به نظرش برگرهایی که دیگر رستورانها میدادند، آن جذابیتی که مدنظرش بود را نداشت. او دوست داشت، مردم شهرش هم، جذابیت و هیجانی که در بچگی وقتی از برگرهای ترکیه خورده بود را تجربه کنند.
چرا وین برگر؟
اسم رستوران خیلی ساده انتخاب شد! در جلسه طوفان فکری که در شرکتش برپا کرده بود، یکی از افراد مبحث برد-برد یا وین-وین که یکی از اصول و مفاهیم کسبوکار است را مطرح کرد. او گفت که اسمش را وینوین برگر بگذاریم؛ فرد دیگری پیشنهاد را کامل کرد و گفت یک وین را حذف کنیم و اینگونه اسم «وین برگر» انتخاب شد!
ریشسفید مکدونالدزی!
مهندس جوان ما، کارهای افتتاح و راهاندازی وین برگر را به یکی از دوستانش که سابقه 15سال مدیریت یکی از شعبههای مکدونالدز آمریکا را داشت، سپرد. صفر تا صد راهاندازی، مدیریت رستوران، رسپیهای اولیه، سبک مدیریت، فرهنگ سازمانی، پروتکلهای نظافت و… بر عهده این مدیر 75ساله بود.
البته در ادامه، کار را خود مهندس داستان ما در دست گرفت و اقدامهایی را برای شخصیسازی برای شهر یزد انجام داد.
طراحی داخلی
شاید باورتان نشود ولی طراحی داخلی رستوران، شش ماه طول کشید و یکیدوبار هم بازطراحی شد تا بشود آنچه که میخواهند بشود! شاید یکی از دلایل اینکه طراحی داخلی این میزان طول کشید این باشد که مهندس ما اعتقاد داشت که فردی وارد وین برگر میشود باید احساس کند که از ایران خارج شده است.
افتتاح شیرین
بعد از شش ماه نفسگیر و بعد از کلی طراحی و بازطراحی، شعبه یزد وین برگر در 5 آذرماه 98 افتتاح شد. آقا مهندس داستان ما برای این رستوران یک اصل اساسی را در نظر گرفته بود:
«ما در برابر خاطراتی که برای مشتریانمان میسازیم، مسئولیم و تلاش میکنیم خاطرات بهیادماندنی به مشتریهایمان هدیه دهیم.»
کرونای لعنتی و بهم ریختن تمام برنامهها!
قرار بود دوسهماهی که از افتتاح رستوران گذشت، پلنهای تبلیغاتی شروع شود؛ البته اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم، تاریخ شروع تبلیغات 5 اسفند 98 درنظر گرفته شده بود! اما این تاریخ مصادف شد با ورود کرونا به ایران!
تمام برنامههایی که مهندس ما ریخته بود، بهم ریخت! فشارهای اتحادیه هم از یک طرف باعث شد در همان بدو تاسیس، وین برگر یک ماهی تعطیل شود. از طرف دیگر یکیدو نفر از نیروهایی که چندماه روی آنها سرمایهگذاری کرده بود و آموزششان داد بود را از دست بدهد.
تعداد سفارشهای وین برگر در اوایل کرونا تنها 10 تا 20 برگر بود؛ اما کمکم اوضاع بهتر شد. در مرداد 99 اجازه اینکه در شیفت ظهر هم بتوانند خدماترسانی داشته باشند، صادر شد.
میتوان گفت شهر یزد یکی از سختگیرترین شهرها در زمینه کرونا بود؛ طوری که رستوران وین برگر تا آبان ماه 1400 به مدت 14ماه به طور کامل بیرونبر بود. آنها در این دوران نمیتوانستند از مزیت رقابتیشان، یعنی طراحی داخلی و محل رستوران استفاده کنند!
آدمها قبل و بعد از کرونا
از نظر آقا مهندس داستان ما، آدمها قبل و بعد کرونا فرق کردهاند. از نظرش آدمها قبل از کرونا دستهجمعی میآمدند، خندانتر بودند. اما بعد از کرونا جمعها کوچکتر و خندهها کمتر شده است و این تفاوت خیلی به چشم او میآید.
تلویزیون و زن و شوهر دعوایی!
همان طور گفتیم، مهندس ما دوست دارد که به مشتریهایش حال و خاطره خوب هدیه بدهد، به همین خاطر در جایجای وین برگر تابلویی از افراد مشهور که خندان هستند به چشم میخورد. علاوه بر این، تلویزیونی وجود دارد که صحنههای جذابی را به نمایش میگذارد. از گلهای فوتبالی بگیر تا تصاویر باکیفیت از طبیعت.
یکی از چیزهایی که از این تلویزیون پخش میشود، دوربین مخفیهای خندهدار است! در یکی از روزها، زن و شوهری وارد وین برگر میشوند و مشخص بود که از یکدیگر دلخور هستند و با غضب به هم نگاه میکنند! حتی با حرص برای هم غذا میگذاشتند. تا اینکه آقا چشمم به تلویزیون میافتد و همزمان تصویر خندهداری پخش میشد که همزمانی این دو اتفاق باعث شد این آقا، از خنده رودهبر شود! با خندیدنش، همسرش هم به خنده افتاد و این خنده به تمام مشتریها منتقل شد! همان تصویر خندهدار از یک دعوای زنوشوهری شدید جلوگیری کرد!
افتتاح شعبه بندرعباس
آقا مهندس ما، دوستی در بندرعباس داشت که چندینبار برای گرفتن شعبه بندرعباس وین برگر ابراز علاقه کرده بود. تا اینکه در اواخر سال 1400 مهندس داستان ما به سراغ دوست دیگرش در یزد که کارش را همزمان با او شروع کرده بود، میرود.
متوجه میشود که قصد بستن فستفودش را دارد. اینجا تصمیم گرفت، فکری که در ذهنش جوانهزده بود را عملی کند. با دوست بندرعباسیاش تماس میگیرد و وقتی از تصمیم او برای گرفتن شعبه مطمئن میشود، تمام لوازم فستفود دوست یزدیاش را برای شعبه بندرعباس میخرد!
به دنبال مکان!
خب! حالا باید به دنبال مکانی برای وین برگر بندرعباس میگشتند! از اسفند 1400 جستوجو شروع شد و در همین گشتنها به یک مکان عالی رسیدند. البته مالک به آنها گفته بود که خرداد سال بعد تخلیه میشود. آنها هم به خاطر موقعیت خوب آن ملک تا خرداد صبر کردند و وقتی خرداد رسید، متوجه شدند که مالک ملک، دستشان را در پوست گردو گذاشته است!
دوباره عملیات جستوجو را شروع کردند و در مرداد به محل مورد نظر رسیدند. در این شعبه هم سختگیریها در زمینه طراحی داخلی و پروتکلهایشان باعث شد وین برگر بندرعباس در بهمن 1401 افتتاح شود.
سفارش از وین برگر؛ قسمت خوشمزه ماجرا!
وقت آن است درباره غذاها و مواد اولیهای که وین برگر استفاده میکند، صحبت کنیم. چند دانستنی جالب در این قسمت وجود دارد که چند مورد آن را با هم مرور میکنیم:
- استفاده از مواد باکیفیت؛
- استفاده از گوشت گرم گوساله؛
- استفاده از سوسیس و کالباسهای ارگانیک؛
- خمیرهای دستساز؛
- امکان انتخاب نان برگر از بین نان برگر معمولی یا نان برگر مکدونالدزی
- سسهای جذاب، ترکیبی و دستساز.
چی سفارش بدیم؟
اگر از طرفداران پروپاقرص برگر هستید و دوست دارید یک برگر باکیفیت، سبک و خوشمزه را تجربه کنید، برگرهای وین برگر را به شما پیشنهاد میکنیم. از بین برگرها آیتم «وین برگر» پیشنهاد جذابی است که توصیه میکنیم حتما آن را امتحان کنید. از پیتزاها هم پیشنهاد ما «وین پیتزا» و «رست بیف» است.
چطور سفارش دهیم؟
فرقی نمیکند ساکن شهر یزد یا بندرعباس باشید یا برای سفر به این شهرها رفته باشید. میتوانید از سایت و اپلیکیشن دلینو یا سایت اختصاصی وین برگر، غذای مورد نظرتان را سفارش دهید. برای این کار میتوانید روی بنر زیر کلیک کنید تا بهطور مستقیم به سایت این رستوران منتقل شوید.
لُبِّ کلام
آقا مهندس داستان ما تلاش کرده است تا با پروتکلهای جهانی، وین برگر را در ایران افتتاح کند و با غذاها و فضاهای رستورانش کاری کند که تجربههای خاطرهانگیزی برای مشتریانش به ارمغان بیاورد. شما هم میتوانید با سفارش از این مجموعه، تجربههای خاطرهانگیزی را تجربه کنید.