رستوران گردی

رستوران ایتالیایی رونیز یزد؛ نیم‌میلیون دلار بر باد رفته!

داستان رستوران ایتالیایی  رونیز یزد از آن داستان‌ها است که قهرمان داستان چندین‌بار شکست‌های مختلفی را تجربه می‌کند و از هر شکست، درسی را به کیسه تجربه‌هایش اضافه می‌کند تا در ادامه با دست پر به جنگ غول بعدی زندگی‌اش برود. 

در این داستان، او بعد از هر شکست، دست روی زانوهایش می‌گذارد و زخمی و خونین همراه با درد بلند می‌شود و برای رسیدن به مقصد تلاش می‌کند. شاید بگویید چرا داستان را اسپویل کرده‌ایم، به دو علت:

اولی اینکه طبق صحبتی که با قهرمان این داستانمان داشته‌ایم هنوز تا رسیدن به مقصد و آرمان‌شهرش فاصله دارد و همچنان باید مسیر را ادامه دهد؛ و دومی هم به این دلیل که در این داستان، ته قصه نیست که قصه را جذاب می‌کند، این اتفاق‌ها و رخدادهایی است که قهرمانمان در طول زندگی با آن‌ها دست‌وپنجه نرم می‌کند.

با همه این تفاسیر، شما را دعوت می‌کنیم این روایت و داستان جذاب را بخوانید. با ما در بلاگ دلینو همراه باشید.

 

شروع داستان رستوران ایتالیایی  رونیز؛ می‌خواهی چه کاره شوی؟

سوار بر ماشین زمان به مدرسه‌ای ابتدایی و پسرانه در شهر یزد سفر می‌کنیم؛ البته از قبل دکمه تغییر سال را روی مهرماه سال 72 تنظیم می‌کنیم. بوی زمین خیس تازه‌جاروزدۀ مدرسه، حسابی سرکیفمان می‌آورد. وارد سالن می‌شویم و از دست چپ راهرو موزاییکی، در چوبی اولین کلاس را باز می‌کنیم.

روز اول مدرسه است و معلم برای اینکه یخ بچه‌ها را بشکند و فضای مدرسه را برای آن‌ها دلنشین شود، با لبخند شروع می‌کند از روی لیست، اسامی بچه‌ها خواندن. از همه آن‌ها می‌پرسد که می‌خواهید چه کاره شوید؟ همه شروع می‌کنند از دکتر، مهندس یا خلبان شدنشان با ذوق و شوق تعریف می‌کنند.

تقریباً نصف بچه‌ها از شغل رویایی‌شان حرف زده بودند؛ نوک خودکار بیک آقا معلم، می‌رود روی اسم احمد صادقی. صدایش می‌کند و از او هم می‌خواهد دربارۀ شغل رویایی‌اش صحبت کند. معلم در ذهنش، احمد را با آن اندام لاغرش، در روپوش سفید دکتری تصور می‌کرد و احتمال می‌داد که او هم همین شغل را بر زبان بیاورد. اما احمد شغلی را گفت که نگاه معلم برای چند لحظه خیره به چشمان احمد شد!

احمد داستان ما برخلاف دیگر بچه‌ها، نه می‌خواست دکتر شود، نه مهندس و نه حتی خلبان! او آرزوی رستوران‌داری را در سر داشت…

 

اولین قدم برای تحقق یک رویا

گذشت و گدشت تا اینکه احمد داستان ما به سن 17سالگی رسید. رویای آشپزی و رستوران‌داری تمام وجودش را فرا گرفته بود. او تصمیم گرفت برای کار در یک رستوران مشغول شود. در یکی از رستوران‌های یزد فعالیت حرفه‌ای‌اش را شروع کرد؛ صدالبته از جایگاهی شبیه سالن‌داری!

او پنج‌سال در این رستوران بود تا اینکه روحیه جست‌وجوگری‌اش او را به سمتی برد که مسیر زندگی‌اش را به کل عوض کرد. علاقه او به چیزهای جدید باعث شد تا وارد حوزه غذاهای فرنگی شود.

 

اولین تجربه غذای فرنگی!

احمد آقای داستان ما که حالا جوان رعنای 23ساله‌ای شده است، تصمیم گرفت بعد از 5سال تجربه در حوزه غذاهای ایرانی، چالش ورود به دنیای غذاهای ایتالیایی را به جان بخرد و از ابتدایی‌ترین کار در رستوران یعنی سالن‌داری، کار را شروع کند.

او در سال 87، در تنها رستوران ایتالیایی شهر یزد مشغول به کار شد. اتفاق‌های جالبی در این رستوران برای او رخ داد؛ یکی از آن‌ها این بود که در روز دوم کاری به نوع در دست گرفتن کاردک آشپز آن‌جا ایراد گرفت. مدیر رستوران که در صحنه حضور داشت، کاردک را به دستان احمد داد و گفت:

«بسم‌الله، اگر بلدی خودت انجامش بده»

مرد جوان داستان ما با موفقیت از این امتحان بیرون آمد و در عرض دو روز ترفیع گرفت! پنج‌شش ماهی آن‌جا بود ولی دید خبری از آموزش نیست و تمام آنچه در آنجا انجام می‌شود را بلد است. تصمیم گرفت با پس‌اندازی که در این سال‌ها با هزار زحمت جمع کرده است، در دوره‌های آشپزی شرکت کند. 

پیتزا چانوی رونیز

زمین بخرم یا دوره شرکت کنم؟

در همان سال 87 به تکاپوی شرکت در دوره بهترین استادهای ایران در زمینه آشپزی فرنگی افتاد؛ اما باید تصمیم سختی می‌گرفت. او باید بین خرید 10 قطعه زمین در شهر یزد و شرکت در این کلاس‌ها یکی را انتخاب می‌کرد! هر چند تصمیم سختی بود ولی انتخابش را انجام داد و برای رسیدن به آرزوی بچگی‌اش به بهترین شکل ممکن تلاش کرد.

بعد از دوره‌ها به طور کلی منوی رستورانی که در آن کار می‌کرد را زمین تا آسمان تغییر داد و یک‌سری اصولی را در رستوران اجرا کرد که باعث تغییرهای بنیادی در این رستوران شد.

سفارش پیتزا از رستوران ایتالیایی رونیز یزد

کار در ایتالیا و دبی؛ تجربه‌هایی فراموش‌نشدنی!

حتی حضور در دوره بهترین استادهای ایران هم آقا جواد ما را راضی نمی‌کرد و باز به دنبال بهترین‌ها می‌گشت. تا اینکه تصمیم گرفت برای آموزش به پایتخت پیتزا در جهان یعنی ایتالیا برود! او باروبنه را جمع کرد و عازم سفری شد که پیشامدهای زیادی به همراه داشت.

آموزش و کار باهم و 17 مدرک بین‌المللی

آقا جواد ما، هفت‌ماه‌ونیم دشواری را در ایتالیا پیشرو داشت. او یک ماه در شهر رم ایتالیا آموزش دید و در حدود شش ماه بعدی وارد فاز اجرایی و تجربه کردن آموخته‌ها شد. در این شش ماه زندگی پرچالشی را تجربه کرد؛ درآمد او تنها کفاف زندگی روزمره را می‌داد و به او مجالی برای گشت‌وگذار و خوش‌گذارنی نمی‌داد.

هر چند تمرکز اصلی مرد داستان ما تنها روی آشپزی بود و از هر فرصتی برای یادگیری استفاده می‌کرد. او در ایتالیا تنها اجازه 9 ساعت کار در طول روز را داشت و برای اینکه از تک‌تک لحظه‌هایی که در این کشور حضور دارد استفاده کند، در باقی روز کتاب‌های مرتبط با آشپزی را می‌خواند.

مزد این تلاش‌های او دریافت 17 مدرک بین‌المللی بود. البته مزد دیگری هم دریافت کرد که در ادامه آن را تعریف می‌کنیم.

 

بیا با هم بریم سفر؛ دبی دبی 

آقا جواد قصه ما در ایتالیا در رستوران استادش مشغول به کار بود. این استاد او تمام چم‌وخم‌های آشپزی به سبک قاره‌های مختلف را به او یاد داده بود. با اینکه ریختن سس در ایتالیا جرمش اعدام است (!) ولی این استاد به او روش درست کردن انواع سس‌ها را یاد داده بود و می‌دانست در قاره‌های دیگر، پیتزا بدون سس معنی ندارد!

در یکی از روزها، یک مشتری پیِ آشپز غذایی که در رستوران استاد آقا جواد خورده بود را می‌گیرد. وقتی با جواد روبه‌رو می‌شود به او پیشنهاد کار در رستوران دبی‌اش را که تازه افتتاح شده بود را می‌دهد. آقا جواد داستان ما با مشورت استادش، این پیشنهاد همکاری را می‌پذیرد و بعد از 7.5 ماه تلاش، از ایتالیا به سمت دبی روانه می‌شود.

 

به خاطر دل مادر!

در دبی خاطرات تلخ و شیرین زیادی را تجربه می‌کند ولی سختی‌ها و تلخی‌ها باعث نمی‌شد که او دست از تلاش بکشد. او بعد از حدود یک‌سال‌ونیم برای دید و بازدید به یزد برمی‌گردد و این‌جاست که مادرش از او درخواست می‌کند که بماند. صدای لرزان و چشمان اشک‌بار مادر، دل آقا جواد ما را می‌لرزاند و علی‌رغم میل باطنی‌اش در یزد ماندگار می‌شود.

 

شراکت تلخ شوالیه

او در یزد ماندگار شد و رستورانی که در آن مشغول به کار بود را متحول کرد. تا اینکه در سال 95 پیشنهاد شراکت به او می‌شود. آرزوی بچگی‌اش او را وادار کرد که این پیشنهاد را قبول کند. او به همراه شریکش رستورانی با اسم شوالیه یزد را افتتاح کردند. 

یکی از افتخاراتی که در این رستوران به دست آورد، دوم شدن در مسابقات شف‌های یزد بود. رستوران آن‌ها با وجود تازه‌تاسیس بودن توانستند بسیاری از رستوران‌های باکیفیت و قدیمی یزد را شکست بدهند.

در ادامه طوری آوازه‌شان پیچید که بعد از سه‌ماه یک مشتری پیدا شد که رستوران و برند را یک‌جا با سه‌چهار برابر هزینه‌ای که کرده بودند، می‌خرید اما دل آقا جواد ما راضی به فروش نبود. حتی بعدها این پیشنهاد چندین برابر شد ولی باز هم آقا جواد راضی نبود، دست‌رنجش به حراج گذاشته شود.

خلاصه اگر بخواهیم سربسته بگوییم، دست آقا جواد ما در پوست گردو می‌ماند چراکه بعدا متوجه شد در جوازها و اسم برند نامی از او به میان نیامده است!

سفارش برگر از رستوران ایتالیایی رونیز یزد

کرونا و ضرری حدود نیم‌میلیون دلار

از اینکه چه بر سر او آمد می‌گذریم و به سال 98 سفر می‌کنیم. دوباره پیشنهاد همکاری از دوبی برای او می‌آید. در تاریخ 28 بهمن 98 پیش‌قراردادی برای او ارسال می‌شود که رستوران متعهد بود ماهیانه 22هزار دلار به همراه 400‌هزار دلار پیش‌پرداخت به او داشته باشد.

مشکل کوچکی در قرارداد بود که نیاز به اصلاح داشت؛ اما اتفاقی افتاد که ضرر بزرگی به او زد! یک‌هفته بعد کرونا اعلام شد و قرارداد کنسل شد. یعنی اگر همان روز 28 بهمن 98 قرارداد مشکلی نمی‌داشت، اگر حقوق 22هزار دلاری در ماه را فاکتور بگیریم، رستوران موظف بود پیش‌پرداخت را تمام و کمال به او پرداخت کند!

 

افتتاح رستوران ایتالیایی رونیز تنها با یک‌وهفتصد!

گذشت و گذشت تا به سال 1400 رسید. او پیشنهادهای زیادی از رستوران‌های خوب یزد با حقوق‌های چهل‌پنجاه میلیونی دریافت کرد اما به خاطر اینکه این سری می‌خواست تمام کار برای خودش باشد و استانداردهایش تمام و کمال اجرا شود، دست رد به سینه همه آن پیشنهادها زد و تصمیم سختی گرفت.

او رستوران را در 4 بهمن 1400 تنها با یک‌میلیون و هفتصد هزار تومان و اعتبار بازاری که داشت افتتاح کرد. او هر روز تلاش می‌کند تا استاندارهای رستورانش را به استاندارهای جهانی برساند ولی همه‌چیز دست او نیست! از مواد اولیه کم‌کیفیت بگیر تا نبود ابزارها و ماشین‌های روز دنیا در ایران. به قول خودش تنها توانسته یک‌درصد از آرمان‌شهرش را در اینجا عملی کند.

پیتزا میگوی رونیز یزد

سفارش از رستوران ایتالیایی رونیز؛ قسمت خوشمزه ماجرا!

وقت آن است درباره غذاها و مواد اولیه‌ای که رستوران ایتالیایی رونیز استفاده می‌کند، صحبت کنیم. چند دانستنی جالب در این قسمت وجود دارد که چند مورد آن را با هم مرور می‌کنیم:

 

  • استفاده از مواد باکیفیت؛
  • طبخ بر اساس روش‌های ویژه ایتالیایی
  • سرآشپز حرفه‌ای و ماهر دوره‌دیده در ایتالی
  • خمیرهای دست‌ساز
  • آماده‌سازی پیتزا در فرهای هیزم‌سوز.

 

چی سفارش بدیم؟

اینجا را از آقا جواد کمک گرفتیم. در قسمت پیتزاها دو پیتزا را بیشتر از همه به ما معرفی کرد؛ یکی پیتزای سیر و استیک یا پیتزا چانو، و دیگری پیتزای میگو. ویژگی اصلی پیتزا میگوی رونیز، استفاده از میگوهای دریایی به جای میگوهای پرورشی است.

در قسمت استیک‌ها هم، او استیک آلامد را به خاطر سسش، سالم‌ترین و بهترین نوع استیک می‌داند. اگر طرفدار استیک هستید، این غذای خوشمزه را از دست ندهید.

در ساندویچ‌ها هم ساندویچ ویژه خودش که ترکیب قارچ و گوشت (بدون ژامبون) است را پیشنهاد داد.

 

چطور سفارش دهیم؟

فرقی نمی‌کند ساکن شهر یزد باشید یا برای سفر به این شهر رفته باشید. می‌توانید از سایت و اپلیکیشن دلینو یا سایت اختصاصی رستوران ایتالیایی رونیز، غذای مورد نظرتان را سفارش دهید. برای این کار می‌توانید روی بنر زیر کلیک کنید تا به‌طور مستقیم به سایت این رستوران منتقل شوید.

سفارش استیک از رستوران ایتالیایی رونیز یزد

لُبِّ کلام

تا اینجا داستان پرفراز و نشیب آقا جواد ما را شنیدید. می‌توان گفت رستوران ایتالیایی رونیز مانند گنجی پنهان‌شده در دل شهر یزد است و هر کسی آن را پیدا کرده است، حسابی از آن استفاده کرده است و طرفدار پروپاقرصش شده است. پیشنهاد می‌کنیم حتی برای یک‌بار هم شده آن را امتحان کنید.

 

4.8/5 (5 نظر)
سفارش آنلاین غذا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا